در گذشته چنین گمان میرفت که زمان آموختن با زمان کار کردن و زندگی کردن از هم جدا هستن و بنابراین برای آنها آموزشی در خور توجه بود که پیش از آغاز کار به افراد داده میشد.
بر این گمان انسان برای زمانی می آموزد و سپس به زندگی و کار مولد و سودمند میپردازد و زمانی که کار و زندگی آغاز میشد، دیگر برای آموزش و پرورش با زیستن انسان همرا شده است.
همه مردم برای همه وقت باید به پرداختن بپردازند و از تازه های دانش بشری خود را تازه سازند و با نیرو و آگاهی بیشتر زندگی سودمند را دنبال کنند.
رسیدن به اهداف سازمان بستگی به توانایی کارکنان در انجام وظایف محوله و انطباق با محیط متغیر دارد.
اجرای آموزش و بهسازی نیروی انسانی سبب میشود تا افراد بتوانند متناسب با تغییرات سازمانی و محیط ، بطور موثر فعالیتهایشان را ادامه داده و بر کارایی خود بیفزایند.
بنابراین آموزش و بهسازی ، کوشش مدام و برنامه ریزی شده به وسیله مدیریت برای بهبود سطوح شایستگی کارکنان و عملکرد سازمانی است.
واقعیت این است که در جهان امروز آنچه بیش از همه دارای اهمیت است ، نیروی انسانی است، به طوری که اقتصاددانان معتقدند آنچه در نهایت خصوصت روند توسعه اقتصادی و اجتماعی یک کشور را تایین میکند ، منابع انسانی آن کشور است ، نه سرمایه یا منابع مادی دیگر.
این منابع انسانی هستند که سرمایه ها را متراکم میسازند ، از منابع طبیعی بهره برداری میکنند ، سرمایه های اجتماعی و اقتصادی و سیاسی را به وجود می آورند و توسعه ملی را پیش میبرند .
کشوری که نتواند مهارت ها و دانش مردمش را توسعه دهد و از آن در اقتصاد ملی به نحو موثری بهره برداری میکند ، قادر نیست هیچ چیز دیگر را توسعه بخشد.
اشکان بی نیاز
مدیریت منابع انسانیمدیریت منابع انسانی و مشاور کسب و کار